مرا به دست کسی بسپار، که انتخاب خودت باشد
کسی که آینه ای از تو، تب سراب خودت باشد
کسی که هق هق هر روزم، کنار خاطره های تو
کلافه اش نکند از من ، به صبر و تاب خودت باشد
کسی که بگذرد از روحم، مرا جدا نکند از تو
پناه سایه ی هر روزت، شبانه خواب خودت باشد
اگرچه زندگیم بی عشق، به رودخانه ی بی آبی ست
مباد عاشق من باشد، مباد عذاب خودت باشد
تمام گرمی من از توست، به بود توست که می رویم
مباد اجازه دهی ابری، بر آسمان خودت باشد
به "بود" ها که امیدی نیست، " همیشه" ها همه غمگینند
دلم خوش است به مرگی که ، سبب طناب خودت باشد
بگیر دست مرا تا شعر، بزایم از سر دردی که
وضوح عکسی از احساسم، بر آسمان خودت باشد
طناب رابطه ها ترد است، هر آنچه خاطره ها تیزند
خطر مکن سر این سوزن، سوی حباب خودت باشد
نظرات شما عزیزان: